سال (1402)
استاد آملی لاریجانی
استاد آملی لاریجانی
جهت مشاهده تقریر روی نام جلسه بزنید
3/07/1402/ بحث ما در سالهای گذشته در برائت بود. ادله عقلی و نقلی برائت را به تفصیل بحث کردیم و به نظر ما دلالت همه اینها تمام است. هم قبح عقاب بلا بیان و هم استصحاب عدم آن و هم بحث آیات قرآنی و هم روایات. دلالت آنچه بحث کردیم به نظر ما بر برائت تمام است، گرچه لسانهای این ادله فرق میکند....
| ||
4/07/1402/ بحث در دلیل عقلی بر احتیاط بود. غالبا دو دلیل عقلی ذکر شده است. یکی علم اجمالی به محرمات و دیگری دلیل حظر است. ما دلیل حظر را در جلسه گذشته مقدم کردیم و بحث کردیم. کلام مرحوم شیخ در تقریب دلیل حظر جلسه گذشته مطرح شد و اشکالات ایشان نیز بر دلیل حظر بیان شد. برخی از فرمایشات ایشان قابل تامل بود، ولی نهایتا آنچه میشود به عنوان پاسخ به استدلال به دلیل حظر داد اینست که در بحث حظر و اباحه، چه اصالة الح...
| ||
8/07/1402/ بحث در دلیل عقلی بود که اخباریین اقامه کردند برای احتیاط. بحث حذر و بحث ضرر گذشت؛ ولی بحث مهمتری که مطرح کردند، علم اجمالی است به محرمات یا مطلق الزامات./در ابتدای امر که انسان تامل میکند قبل از مراجعه و فحص در ادله، این علم اجمالی وجود دارد. ما میدانیم که در شرع اسلام محرماتی جعل شده. این علم اجمالی منجز است در تمام اطرافش. هر آنچه که محتمل باشد، یک حرامی است که منطبق الاحتمال این معلوم بالاجما...
| ||
9/07/1402/ بحث انحلال علم اجمالی به قیام اماره در یک طرف را، دیروز در قالب یک صورت ساده توضیح دادیم. تطبیقش هم بر محل بحث روشن است. به نحو طبیعی انسان قبل الفحص علم اجمالی دارد به وجود محرماتی در شریعت اسلامی؛ که اخباری میخواهد از همین علم اجمالی استفاده کند برای اثبات احتیاط در همه محتمل الانطباق های معلوم بالاجمال. فرض کنید انسان علم اجمالی دارد که 50 محرم هست اقلاً. بعد هر محتمل الانطباق محرمی میشود از ...
| ||
10/07/1402/ دیروز عرض کردیم که علم اجمالی وقتی مقارن میشود با یک علم تفصیلی یا یک اماره تفصیلیه در یک طرف، وقتی مقارن است منحل میشود. وقتی علم تفصیلی یا اماره تفصیلی مقدم باشد، باز هم منحل میشود. منتهی تحلیل این انحلال چگونه است؟ مثل مرحوم عراقی فرمود که آن علم تفصیلی یا اماره تفصیلی میاید تا زمان علم اجمالی و میشود مقارن و این منحل میکند. که دیروز عرض کردیم شاید بتوان تصویر دیگری کرد. حالا مهم هم نیست. ...
| ||
15/07/1402/ بحث در استدلالی بود که اخباریین برای اثبات احتیاط به وجود علم اجمالی در قبل الفحص استدلال کردهانـد./گذشت که این علم اجمالی منحل میشود به علم تفصیلی حقیقتاً یا به قیام اماره تفصیلی حکماً در جایی که ما علم پیدا کنیم یا اماره قائم شود به اندازه معلوم بالاجمال. که همینطور هم هست. منتهی یک اشکالی پدید آمد از این جهت که این علم تفصیلی یا اماره تفصیلی، چونکه بعد الفحص هستند، پس زماناً متاخر و بعد از ت...
| ||
16/07/1402/ دیروز دو وجه را عرض کردیم. یک بیان از باب اینکه امارات ولو اینکه قیامشان مؤخر باشد از تشکیل علم اجمالی ولی همینکه در معرض وصول باشند حجت اند و معرضیت وصول از همان ابتدای تشکیل علم اجمالی و یا قبلتر از آن محقق است. برای شخص بالغ همانطور که تکلیف دامنگیر او میشود در اول بلوغ، اماراتی که شارع جعل کرده هم از اول بلوغ برای او در معرض وصول اند. بنابراین از همان وقت حجت اند. پس یا مقارن علم اجمالی هستن...
| ||
17/07/1402/ بحث در علم اجمالی به محرمات بود و استدلالی که اخباریین به این علم اجمالی میکنند. نهایت بحث این شد که این علم اجمالی ولو به آن شکل قصیر و طویلش یا به شکل موربّش که به نظر اخباری مصحح احتیاط است، به دو راه منحلّ میشود. راه اول از طریق اماراتی که در معرض وصول اند. وقتی که قائم میشوند به یک طرف بعد الفحص ولو اینکه این قیام اماره بعد الفحص متاخر از علم اجمالی است ولی علم اجمالی را منحلّ میکند از جه...
| ||
18/07/1402/ قبل از شروع بحث من کلمه ای عرض کنم. در این چند روز اخیر همه ما شنیدیم حماسه بزرگی را که فلسطینیها در غزه خلق کردند. کار شجاعانه ای که رزمندگان فلسطینی انجام دادند، واقعاً یک کار تاریخی بود و در تاریخ هم ثبت خواهد شد. دوست و دشمن را به اعجاب وا داشتند. اینکه یک ملتی با کمترین امکانات بتواند به قلب دشمنی که سرتا پا مسلح است و از خودش هم بسیار مطمئن است، با داشتن به قول خودشان سپر گنبد آهنین همه چیز...
| ||
22/07/1402/ بحث ما در اصل بحث برائت تمام شد و روشن شد که ادله برائت از حکم عقل و کتاب و سنت در دلالت بر برائت در شبهه در تکلیف، (تحریمیه که محل بحث بود و تعمیمش هم عرض میکنیم) این تمام است و ادله احتیاطیون که هم اخبار بود و هم دلیل عقل، تمام نیست. قبل از ورود به بحث از تنبیهات برائت، نکته ای را عرض کنم که در اول بحث تذکر داده شد که ورود و خروج اصولیین در بحث برائت مختلف است. مرحوم شیخ اعلی الله مقامه در رسائ...
| ||
23/07/1402/ بحث در تنبیه اول از تنبیهات برائت بود. راجع به اینکه احتیاط حسنٌ عقلاً و شرعاً در شبهه تحریمیه و وجوبیه. مرحوم آخوند مثل خیلی از محققین دیگر میفرمایند که لا شبهة فی حسن الاحتیاط شرعاً و عقلاً. مقصود از حسن شرعی احتیاط علی القاعده یعنی ماموربه شرعی باشد. بحث ما در حسن احتیاط عقلی بود. اینکه آیا شرعاً مطلوب ماموربه است، بحث بعدی است که خواهد آمد. حسن عقلی احتیاط را تقریباً همه قائل اند و کسی که مخا...
| ||
24/07/1402/ بحث در فرمایش مرحوم شهید صدر بود. اگر دست از وجوب احتیاط کشیدیم، آیا میتوان اخبار احتیاط را بر استحباب مولوی حملکرد یا نه؟ ایشان به جمعی از محققین نسبت میدهد که منکر شدند مولویت اوامر احتیاطی را و منع کردند لعدم معقولیته بعد از اینکه عقل حکم میدهد به حسن احتیاط. تعبیر ایشان چنین است:/و ذهب جملة من المحقّقین و منهم المحقّق النائینیی رحمه اللّه إلی أنّ أخبار الأمر بالاحتیاط محمولة علی الإرشاد إلی...
| ||
25/07/1402/ بحث در این بود که آیا اخبار احتیاط، میتواند مولوی باشد یا نه؟ استحبابی که با اخبار احتیاط ثابت میشود، میتواند استحباب شرعی مولوی باشد یا نه؟ مقصود این است که آیا ما ملزم ایم که اخبار احتیاط را بعد از تنزل از دلالت بر وجوب، حمل کنیم بر ارشاد به حکم عقل یا میتوانیم از آن استحباب مولوی شرعی ثابت کنیم./شهید صدر مطلبی را به مرحوم نائینی و عده ای از محققین نسبت داد که اینها ممتنع میدانند استحباب مو...
| ||
29/07/1402/ بحث در این بود که اوامر احتیاط میتوانند مولوی باشند یا حتماً باید ارشادی باشند. فرمایش شهید صدر مطرح شد که فرمودند این اوامر میتوانند مولوی باشند و توضیح بیشترش هم خواهد آمد. فرمایش مرحوم نائینی مطرح شد که ایشان فی الجمله پذیرفتند برخی از اوامر احتیاط میتوانند شرعی و مولوی باشند بلکه واقع هم شده. بله قسمی از اوامر که ناظر باشند به حکم عقل، ناظر باشند به احتیاط قربی چون در مرتبه معلولات احکام هس...
| ||
30/07/1402/ بحث دومی که عرض کردیم در ذیل بحث اوامر احتیاط، بلحاظ کونه مولویا او ارشادیا طرح میشود، فرمایش مرحوم محقق عراقی است. از این جهت اهمیت دارد که اگر این حرف درست باشد هم اشکال میشود به مبنایی که ما اختیار کردیم و هم یکی دو گزاره مهم به لحاظ احکام عقلی در آن طرح میشود که اینها باید تنقیح شود و در جاهای دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. در ذیل فرمایش مرحوم نائینی در فوائد الاصول که مثل بقیه فرمودند (لا ا...
| ||
01/08/1402/ بحث در تصویر احتیاط در عبادات بود بخاطر شبهه ای که شده. آن شبهه این است که اگر امر عبادی دائر بین وجوب و استحباب باشد، در این صورت، شبههی نیست که یک امر جزمی تعبدی اعم از وجوب یا استحباب داریم و میتوانیم احتیاط کنیم. اما اگر دائر بین وجوب عبادی و لاوجوب عبادی باشد اصلاً احتمال دهیم یک فعلی واجب نباشد، در اینجا امر احتیاط در فعل مشکوک العباده مشکل میشود چون امر جزمی نداریم و نمیتوانیم احتیاط ک...
| ||
02/08/1402/ بحث ما در امکان احتیاط در عبادات بود. عرض کردیم که نکته اصلی اشکال، این حرف است که در احتیاط در عبادات قصد امر جزمی میخواهیم. جوابش هم یک جمله بود که ما در احتیاط بیش از اتیان بداعی امر محتمل نمیخواهیم. این کل ماجراست و بیش از این هم واقعاً در جواب این شبهه نیازی نیست. دو نکته تا به حال عرض کردیم. نکات متعدد دیگر است که در حول این بحث مطرح شده و گاهی هم در متن بحث مطرح شده و نتیجه را خیلی تبعید ...
| ||
06/08/1402/ بحث در نکته سوم بود که ماحصل تنبیه دوم مرحوم آخوند در کفایه است و مقصود از آن این است که امکان احتیاط در عبادات چگونه تصویر میشود. مرحوم آخوند بعد از اینکه اشکال در احتیاط در عبادات را بیان میکند، پنج یا شش وجه را برای جواب ذکر میکند. برخی از این وجهها را مرحوم شیخ اعلی الله مقامه در رسائل آورده و جواب هم داده. مرحوم آخوند برخی از آن جوابها را هم ذکر میکند و برخی را هم خودشان جواب میدهد که ...
| ||
07/08/1402/ بحث در نکته چهارم بود درباره آنچه که مرحوم آخوند در کفایه در ذیل تنبیه ثانی مطرح کرده بود. اشکال ایشان این بود که فرمودند بنابر تحقیق خودشان در بحث تعبدی و توصلی، اصل اشکال قابل حل است. فرمودند اگر ما قصد قربت را به حکم عقل بدانیم کل مشکل حل میشود. این بحث گذشت. در ذیلش، ایشان مطلبی میفرماید که این منشا یک بحث شده. آن مطلب این است که اگر امر احتیاطی هم وجود داشته باشد میفرماید در تصحیح عبادیت، ...
| ||
08/08/1402/ مرحوم آخوند فرموده بودند که بر فرض این امر به احتیاط را داشته باشیم، این یک مستحبی مثل سایر مستحبات یا واجبی مثل سایر واجبات میشود (بنابراینکه واجب باشد) و ربطی به تصحیح احتیاط در عبادت ندارد. بنابر لزوم جزم در تقرب، نمیتواند کاری کند که ما بتوانیم آن شئ محتمل الوجوب عبادی مثل صلات را، به نحو عبادی بیاوریم. فرمایش ایشان دیروز بر اساس تفسیر مرحوم اصفهانی تقریب شد. بعد خود محقق اصفهانی یک بیانی دا...
| ||
09/08/1402/ بحث در فرمایش محقق اصفهانی بود. بنظر میرسید ایشان میخواهد یک راه جدیدی مطرح کند برای اینکه بفرمایند که امر به احتیاط قابل تصویر است که مقرِّب نسبت به واقع هم باشد و یک امر جزمی را پیدا کنیم در اوامر احتیاطی که به آن تقرب پیدا کنیم ولی احتیاط هم باشد. در واقع در جواب مرحوم آخوند است که فرموده بودند احتیاجی به اوامر احتیاط نداریم و اگر هم امر احتیاطی داشته باشیم، یک عبادت مستقل است و ربطی به تصحیح...
| ||
14/08/1402/ بحث در تصحیح احتیاط بود از طریق اوامر طریقی که مرحوم محقق اصفهانی طرح فرموده بودند. ایشان فرمودند که اوامر احتیاط مثل اوامر طریقی در صدق العادل یک امر کنایی درست میکند. امر به تصدیق عادل کنایه است از امر به صلاه و صوم و حج و هر چه که عادل اخبر بها منتها به عنوان تصدیق عادل.. آن وقت ما همین امر مکنی عنها را قصد میکنیم میشود تعبدٌ حقیقی نسبت به آن امر طریقی و عنوانا میشود احتیاط....
| ||
15/08/1402/ بحث در اشکالی بود که در احتیاط در عبادات مطرح شده. مرحوم شیخ اعلی الله مقامه در رسائل اشکال کرد بر فرمایش شهید در ذکری در بحث قضاء صلوات لاجل خلل موهوم فیها؛ که اگر انسان یک احتمال خلل موهومی داد، آیا میتواند قضاء کند آن صلاة را یا نه؟ آنجا مرحوم شهید به اوامر شرعی در مورد امر به تقوا و امثال این تمسک کردهاند. مرحوم شیخ بیانی دارد که این نوع استدلالها، باطل و دور است....
| ||
16/08/1402/ دیروز فرمایش محقق اصفهانی در پاسخ از اشکال دور طرح شد. محصل فرمایش ایشان این شد که نسبت حکم با متعلق نسبت عارض و معروض مثل عوارض وجودی نیست مثل سفیدی و سیاهی که عارض میشود بر موضوع موجود. این گونه نیست بلکه مثل عوارض ماهیت است و معروض محقق میشود و متحصل میشود به نفس عارض بنابراین نمیتوانیم بگوییم که عارض متوقف بر وجود یا بر تحقق معروض است./این تحقیق ایشان خیلی اثر دارد و انحصاری هم به این بحث ...
| ||
20/08/1402/ بحث در فرمایش محقق اصفهانی بود، در جواب دوری که مرحوم آخوند در کفایه بیان کرده بودند. و شاید هم اصل بیان مرحوم آخوند، در کلام شیخ انصاری در جواب به ذکری شهید اول است. بیان مرحوم آخوند ـ که محقق اصفهانی جواب میدهند ـ این است که ایشان عروض حکم بر متعلقش را از سنخ عروض عارض بر معروض گرفته و گفته حکم بر متعلقش توقف دارد، و اگر بنا باشد در بحث امر به احتیاط، متعلق حکم یعنی احتیاط متوقف باشد بر امر به ...
| ||
21/08/1402/ بحث در اشکالاتی بود که به مرحوم اصفهانی وارد کردند. اشکال سومی که بر ایشان شده بود این بود که اگر ما تسلم کنیم که رابطه احکام با متعلقات در واقع از سنخ عوارض ماهوی است و قبول کنیم که وجود متعلق به وجود حکم است، باز اشکال دور با تقریب دیگر تصویر میشود. این را به عنوان اشکال بر مرحوم اصفهانی ذکر کردند که اصلاً مقصود از دور این است که حکم بر امکان تحقق احتیاط در خارج توقف دارد. امر به احتیاط مثل هر ...
| ||
22/08/1402/ از بحث دیروز یک مطلبی را استدراک بکنم که بعضی دوستان تعقیب کرده بودند. دیروز در بحث قدرت عرض کردم که برخی از بزرگان اصل قدرت را در تکلیف شرط نمیدانند و شرط در تنجیز میدانند. ظاهراً مرحوم آقای خویی اینطور است و مرحوم امام هم باید همینطور باشد. قانونیت خطاب شاید نتیجه اش همین باشد. قانونیت خطاب لازمه اش این هست که قدرت شرط خطاب برای کل واحد واحد نباشد اما نکته ای در آن هست که عرض میکنم....
| ||
23/08/1402/ بحث ما در احتیاط در عبادات تمام شد. ملخص بحث این شد که بنا بر آن مبنا که خود آزادی در فعل و ترک میتواند ملاک داشته باشد که قابل تزاحم با ملاک واقعی باشد، در باب ایجاب احتیاط، آن ملاک موجب میشود که ما نتوانیم حسن لزومی احتیاط را احراز کنیم است چون با الزام، آن آزادی در فعل و ترک رفع میشود اما در مثل احتیاط استحبابی بعید نیست که ما بگوییم؛ چون آن آزادی هنوز محفوظ است، لذا حسن احتیاطی که ادعا شده،...
| ||
27/08/1402/ بحث در اخبار من بلغ و بیان محتملات آن بود که در جلسه قبل آن ها را بررسی کردیم. چهار احتمال در مدلول اخبار من بلغ قابل طرح است. برخی، احتمالات دیگری هم ذکر کردند که لعل به همین ها برگردد مثل استحباب طریقی که بحث آن خواهد آمد./اولین احتمال ارشادیت به حکم عقل است بناء بر اینکه مستفاد از روایات من بلغ این است که در صورتی که روایت ضعیفی قائم میشود بر استحباب شیئی یا وجوب آن (بنابر تعمیم)، اگر به آن عمل...
| ||
28/08/1402/ یک ثمره این بود که اگر روایت ضعیفی دال بر استحباب باشد و یک خبر صحیحی بر عدم استحباب، آن خبر صحیح که دال بر عدم استحباب است مفاد خودش (عدم استحباب ذات فعل) را ثابت میکند. اخبار من بلغ بنابر تفسیر سوم که حجیت باشد، خبر ضعیف را حجت میکند. طبیعتا این خبر ضعیف تعارض میکند با خبر صحیحی که دال بر استحباب است. بعد از تعارض، علی المبنی یا تساقطی هستیم یا تخییری. اگر تفسیر دوم را که نظریه استحباب است، قبول...
| ||
29/08/1402/ بحث در ثمراتی بود که بر تفسیر های مختلف در اخبار من بلغ تصویر میشود. از جمله این ثمرات که توضیح بیشترش در تنبیهات خواهد آمد، این است که اگر مفاد اخبار من بلغ حجیت خبر ضعیف باشد، لزومی ندارد که بلوغ خبر برای همه آحاد مکلفینی که مقلد هستند هم برسد. اگر فقط برای مجتهد بلوغ خبر صورت بگیرد، میتواند فتوا بدهد به مضمون خبری که قائم شده و این برای همه مقلدینش حجت است./اما اگر تفسیر ما از اخبار من بلغ است...
| ||
30/08/1402/ بحث در مفاد اخبار من بلغ بود به لحاظ اثباتی که از تفاسیر چهارگانه ای که ذکر شد، کدام دلالت دارد. باید یک به یک اینها را محاسبه کنیم. ببینیم آیا اشکالی بر استفاده آنها از اخبار من بلغ هست یا نیست؟/اولین تفسیر، جعل حجیت است که مفاد اخبار من بلغ، جعل حجیت باشد. بر این مطلب مرحوم عراقی و مرحوم آقای خویی و عده دیگری اشکال کردند که جعل حجیت جمع نمیشود با ذیل روایت که فرمود و ان لم یقله رسول الله. چون جع...
| ||
11/08/1402/ بحث در محتملات حدیث من بلغ بود. یک احتمال این بود که مفاد حدیث من بلغ اثبات حجیت به معنای تتمیم کشف برای اخبار ضعافی باشد که ثواب بر عملی را تثبیت میکنند. در مباحث گذشته روشن شد که این احتمال درست نیست به دلیل ذیل روایت که میفرماید (و ان لم یقله رسول الله)./یک بحث دیگری هست ـ که ان شاء الله باید مستقلاً بحث کنیم ـ اینکه امر طریقی استحبابی باشد. به تعبیر شهید صدر ره علی وزان اخبار الاحتیاط. یعنی ...
| ||
12/08/1402/ بحث در این بود که اخبار من بلغ چطور میتوانند دلالت کنند بر استحباب عمل به عنوان ثانوی بلغ علیه الثواب./یک راهی از دراسات نقل شد و به آن اشکال شد منتهی اشکالی که شهید صدر فرمودند را جواب دادیم. البته معلق بر یک بحثی که باید بشود. اینکه آیا اوامر طریقی استحبابی علاوه بر اوامر طریقی که حجیت را ثابت میکند، داریم یا نه؟...
| ||
13/08/1402/ بحث در این بود که از روایات من بلغ چطور میشود استحباب ثابت در موضوع من بلغه الثواب را تثبیت کرد به نحو عنوان ثانوی./یک عرضی ما داشتیم که ثبوت ثواب برای خود امر واقعی است ولو اینکه شخص آن را بداعی اطاعت هم نیاورد و بداعی انقیاد هم نیاورده باشد ولی این بیان، در کلمات قوم نیست. یک بیانی هست که در فرمایش مرحوم اصفهانی و شیخ انصاری و کلمات دیگران هم بود که از باب استکشاف انّی است. چون ثواب بر اطاعت ام...
| ||
14/08/1402/ در مثل من صرح لحیته فله کذا تقریباً روشن است که به نحو کنایی میشود جعل کرد منتهی همانطور که دیروز عرض کردیم ظاهرش از آن کنایاتی است که خود معنای اصلی هم مراد است. معنای اولی هم که جعل ثواب است مراد است. مثل زید کثیر الرماد که کثرت رمادش هم مراد باشد و آن معنای کنایی هم مراد باشد. مولا دو جعل میکند. بله اگر نمیفرمود که این ثواب همان ثوابی است که آن را طلب و التماس کرده، اگر نمیفرمود که این همان...
| ||
19/08/1402/ بحث در مفاد اخبار من بلغ بود به لحاظ دلالتش بر استحباب عمل به عنوان ثانوی. یعنی بر عملی که بلغ علیه الثواب. بحث در فرمایش مرحوم اصفهانی بود که تقریباً این بحث را از بقیه بهتر تقریر کرده و اشکالاتش را مطرح کرده و جواب گفتند./در جلسه گذشته عرض کردیم که ایشان میفرماید که یک ظهور اولی در روایات من بلغ داریم که موضوع ثواب و موضوع ترغیب و استحباب، ذات عمل است. منتهی این ظهور خودش مرکب از دو ظهور است. یک...
| ||
20/08/1402/ بحث در این بود که اخبار من بلغ آیا ثواب را مترتب میکند بر فعلی که بلغ علیه الثواب یا نه بر فعلی که بلغ علیه الثواب و اتی باحتمال تحصیل الثواب بطوری که قید اتیان بداعی الثواب هم در آن باشد./فرمایش محقق اصفهانی ـ که ظاهرا در تبیین فرمایش آخوند و بیان مشهور است که میخواهند استحباب فعل بالغ علیه الثواب را درست کنند ـ این شد که ثوابی که برای عمل ثابت است، عملی است که بلغ علیه الثواب، و اتیان بداعی الث...
| ||
21/08/1402/ بحث در مفاد اخبار من بلغ بود که آیا میشود از آن استحباب عمل را استفاده کرد یا نه؟ که مشهور به آن قائل اند. فرمایش مرحوم آخوند در کفایه همین است. سیر بحث این شد که یک ظهور اولی وجود دارد در جعل ثواب برای فعلی که بلغ علیه الثواب است. یعنی ذات عمل در مقابل عملی که ناشی از دعوت ثواب رجائی باشد....
| ||
2/10/1402/ بحث در مفاد اخبار من بلغ بود و درباره این نظریه که مفاد اخبار من بلغ استحباب عملی است که بلغ علیه الثواب. این در کلام مرحوم آخوند تایید شده بود و محقق اصفهانی هم همین معنا را تایید کردند منتهی اشکالات متعدد این نظر را هم طرح کرده و جواب گفتند. به فرمایش مرحوم آخوند اشکالاتی وارد شده. (بر استفاده استحباب و کیفیت استدلال ایشان و همچنین بر فرمایش مرحوم اصفهانی). شهید صدر هم بر مرحوم آخوند اشکال کردند...
| ||
3/10/1402/ بیان دومی که شهید صدر نقل میکند و رد میکند همان فرمایش مرحوم اصفهانی است. البته این را توجه داشته باشید که شهید صدر این مباحث را ذیل استفاده حصه انقیادی از فاء تفریع در «فعمله» بحث میکند. کسی ادعا میکند که فعمله دلالت میکند بر ترتب ثواب بر حصه انقیادی که بطبیعة الحال نافی استدلال بر استحباب میشود (کما اینکه از بحثهای گذشته روشن شد). بعد ایشان در رد این نظر که موضوع ثواب صرفاً حصه انقیادی با...
| ||
4/10/1402/ برخی از این اشکالات در تقریرات آیت الله وحید حفظه الله هم آمده. ایشان هم یک بیان توجیهی را ذکر میکنند برای فرمایش آخوند که داعی وجه و عنوان برای فعل نمیشود. این تعبیر در کلام آخوند بود و از این مقدمه مرحوم آخوند استفاده کرده بود که ثواب بر نفس عمل است./ایشان سه توجیه برای اینکه چرا داعی وجه و عنوان عمل نمیشود، ذکر میکنند. مخصوصاً توجیه اول را که چند نقض بر آن وارد میکنند و یک جواب حلّی میدهن...
| ||
5/10/1402/ بحث در فرمایش مرحوم آخوند بود که فرمودند در روایات من بلغ ثواب بر نفس عمل بار شده و حتی روایاتی که در آن فاء تفریع هست (فعمله) و حتی روایاتی که در آن تقیید هست نیز این چنین است. بحث ما ذیل روایت تفریع بود که فاء تفریع در آن هست. عرض کردم اشکالاتی را آیت الله وحید در تقریراتشان بر نظر مرحوم آخوند مطرح کردند. دیروز گفتیم قبل از اشکالات ایشان باید ببینیم مرحوم آخوند دقیقاً چه میفرماید. ملخص بحث ما ا...
| ||
10/10/1402/ بحث در اشکالاتی بود که بر مرحوم آخوند در کفایه وارد شده که ایشان فرمودند در اخبار من بلغ که من بلغه ثواب علی شیء من الخیر مثلاً، این فاء اگر داعی باشد، داعی متعلق خودش را مقید نمیکند. بنابراین ثواب موعود در اخبار من بلغ موضوعش نفس عمل میشود نه عملی که از ناحیه داعی مقید شده باشد مثل عنوان انقیاد و امثال آن./آیت الله وحید حفظه الله چند اشکال کردند به مرحوم آخوند و فرمودند استدلالات و وجوهی که برا...
| ||
11/10/1402/ بحث در بیانات آیت الله وحید بود در نقد مرحوم اصفهانی. ایشان از فرمایشات مرحوم اصفهانی، در ابتدا، بحث استظهاری را آوردند که قبلاً مفصل بحث کردیم که مجموع ظهور صدر اخبار من بلغ و مفاد خود اخبار من بلغ این است که در مقام تقریر ثوابی است که در صدر آمده. من بلغه ثواب علی کذا و چون در صدر، ثواب بر ذات فعل آمده لذا مفاد اخبار من بلغ هم تقریر و تثبیت بر نفس عمل هست. این ظهور را مرحوم اصفهانی فرمودند و بعد...
| ||
12/10/1402/ بحث ما در فرمایش آیت الله وحید بود در نقد فرمایش مرحوم اصفهانی. عرض کردیم که برای اینکه ببینیم این نقدها درست است یا نه، یک مطلب کلیدی از فرمایش مرحوم اصفهانی باید حل شود و آن این است که مفاد اخبار من بلغ ترغیب و تحریض و بعث است. این بحث دیروز گذشت. این ظهور انصافاً ظهور درستی است و شهید صدر هم ظاهراً از ایشان اقتباس کرده این معنا را؛ که میفرماید ظاهر روایات من بلغ ترغیب و تحریض است از شارع بما ه...
| ||
16/10/1402/ در بحث اخبار من بلغ دو نکته باقی ماند و اینها را عرض کنیم تا به تنبیهات بحث برسیم. یک نکته ای در فرمایش شهید صدر است. تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که به نظر میاید از مجموع چند ظهوری که از روایات من بلغ میتوان استفاده کرد، استحباب عملی که بلغ علیه الثواب ثابت میشود. لذا مفاد اخبار من بلغ میشود استحباب عملی که بلغ علیه الثواب ولو بخبر ضعیف....
| ||
17/10/1402/ بحث در تنبیهات اخبار من بلغ بود. تنبیه اول این بود که چه ثمرهای بین اقوال مختلف وجود دارد. یکی از ثمرات این بود که اگر در اخبار من بلغ قائل به حجیت بشویم، مجتهد به استناد این اخبار فتوا میدهد به استحباب عملی که بلغ علیه ثواب به نحو اطلاق. یعنی مضمون خبر ضعیف را فتوا میدهد و خبر ضعیف استحباب ذات فعل را اثبات میکند. مثل اینکه بفرماید من صرح لحیته فله کذا، به استحباب تصریح لحیه به نحو اطلاق فتوا ...
| ||
18/10/1402/ این ثمره به نحو دیگری در رساله تسامح در ادله سنن مرحوم شیخ به عنوان یک قیل آمده است؛ که در واقع ماخوذ از مناهج مرحوم نراقی است. مرحوم نراقی که عوائد و مستند دارد، یک کتاب اصولی به نام مناهج هم دارد که مرحوم شیخ از آن نقل میکند. در مناهج این را به عنوان اشکال ذکر کرده. گفته است که اگر ما استحباب عمل بالغ علیه الثواب را داشته باشیم، به چه وجهی مجتهد افتاء به مطلق استحباب میکند؟ این بیان در کلام ای...
| ||
19/10/1402/ تنبیه دوم در ذیل بحث تسامح در ادله سنن مربوط است به الحاق فتوا به روایت. آیا میشود فتوا را هم به روایت ملحق کرد؟ یعنی اگر ما دیدیم یک فقیهی فتوا داده به استحباب، آیا میتوانیم ما بر اساس آن عمل کنیم و نظر بدهیم به اینکه این عملی که فتوا بر استحباب آن داده شده، مستحب است و بلوغ ثواب بر آن تمام است یا نه؟/اولاً گفته شده است که مشهور الحاق است. یک ادعای این چنین شده و استدلال سرراستی که برای این مسئ...
| ||
23/10/1402/ بحث در تنبیهات اخبار من بلغ بود. در تنبیه دوم بحث در این بود که آیا فتوای فقیه به استحباب هم مشمول اخبار من بلغ هست یا نیست؟ یک بیانی در کلام مرحوم اصفهانی و عده ای دیگر هست که صورت روشن و ظاهری دارد و آن این است که فتوای فقیه به استحباب التزاماً اخبار از ثواب هم هست. لذا صدق میکند به کسی که فتوا به او میرسد و اخذ میکند که بلغه ثواب علی شیء من الخیر. لذا مرحوم اصفهانی میفرماید که از این جهت ظا...
| ||
24/10/1402/ بحث در این بود که آیا فتوای فقیه به استحباب به روایات ضعیفی که از طریق بلوغ ثواب دال بر استحبابانـد ملحق میشود یا نه؟ یعنی مشمول اخبار من بلغ قرار میگیرد یا نه؟ دیروز هم تقریر مسئله گذشت هم برخی از اشکالات و به نظر ما اشکالی که محقق اصفهانی و عدهای از بزرگان مطرح کردند در اینکه ظهور بلوغ یا منصرف اطلاق لفظ بلوغ به جایی است که بلوغ عن حس باشد، ظاهرا این اشکال وارد است و لذا دلالت این روایات به ...
| ||
26/10/1402/ بحث در تنبیه اخبار من بلغ بود که آیا روایت ضعیف دال بر کراهت به روایات ضعیف دال بر استحباب ملحق هست یا نه؟/در این بحث چند تقریب از محقق اصفهانی نقل کردیم که تا به اینجا، فقط تقریب سوم توجیهی داشت. تقریب اول این بود که بگوییم اخبار من بلغ از باب تنقیح مناط فقط مربوط به مستحبات نیست بلکه کل غیر الزامیات را شامل میشود منتها این یک فهم تبرعی است از اخبار من بلغ. هیچ دلیل و قرینه خاصی ندارد و مشکل است...
| ||
30/10/1402/ بحث در این بود که آیا اخبار ضعیف قائم بر کراهت ملحق میشوند به روایاتی که دال بر استحبابانـد در شمول اخبار من بلغ یا نه؟ تا به حال سه تقریب را دیدیم. تقریب سوم که شاید وجیه/ترین تقریب بود این بود که روایات دال بر کراهت التزاماً دال بر ثواب هم هست از باب ثواب اطاعت، و همانطور که در استحباب وقتی ثواب ثابت میشود، ملزومش که امر باشد به نحو ملازمه عقلی یا کنایه ثابت میشود، در اینجا هم همینطور است. ی...
| ||
01/11/1402/ در بحث تسامح در ادله سنن یک مسئله مورد ابتلایی وجود دارد و آن موارد قیام خبر ضعیف بر وجوب است. آیا قیام خبر ضعیف بر وجوب مشمول روایات من بلغ میشود یا نه؟ اگر مشمول شد، نتیجه اش چیست؟ مرحوم شیخ اعلی الله مقامه در رساله میفرماید مشهور این است که مشمول است و نتیجه اش استحباب است و ظاهر استدلال در کلام ایشان این است که در واقع وجوب یک جهت رجحانی دارد، یعنی وقتی روایتی بر وجوب میاید هم دلالت میکند ب...
| ||