سال (1400)
استاد آملی لاریجانی
استاد آملی لاریجانی
جهت مشاهده تقریر روی نام جلسه بزنید
26/10/1400/ بحث در شمول حدیث رفع نسبت به اعدام و تروک بود. فرمایش محقق نائینی این بود که حدیث رفع نمیتواند شامل اعدام و تروک شود، زیرا لازمه آن، وضع است. محقق عراقی و شهید صدر اشکالاتی به ایشان داشتند. اشکال کبروی که مطرح کردند این بود که کافی است مرفوع رفع در وعاء تشریع، تحققی داشته باشد، و این مسأله در وجود و عدم یکسان است. عدم نیز میتواند موضوع حکم باشد، و برای عدم نیز تقرری در صفحه تشریع قابل تصویر است....
| ||
27/10/1400/ بحث در شمول حدیث رفع نسبت به امور عدمی بود. فرمایش محقق نائینی و محقق عراقی بررسی شد. در پایان عرض شد که بر اساس نظریه مختار در مفاد حدیث رفع، به نظر میرسد که همه امور رفع میشوند اعم از امور وجودی و امور عدمی؛ و داعی مولی در این رفع، رفع کل آثار است. اثر داشتن، تنها نکتهای است که تضییق کننده و محدّد مفاد حدیث رفع است. البته لازم نیست که اثر منظور، شرعی باشد، بلکه هر امری که وضع و رفع آن به دست ...
| ||
28/10/1400/ بحث در فرمایش حضرت امام قدس الله نفسه الزکیة در پاسخ به مرحوم نائینی بود. مرحوم نائینی فرمود که حدیث رفع شامل اعدام و تروک نمیشود، به این استدلال که رفع ترک و عدم، در واقع و لبّ، وضع است، و حدیث رفع متکفل وضع نیست. البته در لابلای کلام گاهی از این تعبیر استفاده نمود که برای رفع چیزی، باید ثبوتی برای آن چیز تصور کرد تا بتوان آن را برداشت، و عدم قابل رفع نیست. مرحوم امام در پاسخ به ایشان عمدتا به ا...
| ||
4/11/1400/ بحث در تطبیق حدیث رفع بر متعلق احکام بود که آیا شامل اعدام میشود یا خیر. بحث مهمی در کلام محقق نائینی در این باره وجود داشت که بررسی آن تقریبا تمام شد. البته یکی دو نکته در فرمایشات مرحوم امام باقی ماند که از آن عبور میکنیم، و دوستان با تأمل در مباحث گذشته میتوانند آنها را حل کنند....
| ||
5/11/1400/ بحث در این بود که در سایر فقرات غیر از «ما لایعلمون»، کیفیت تطبیق حدیث رفع بر تکالیف اثباتی چگونه است. تکالیف عدمی بحث شد و شبهه عمدهای که از مرحوم نائینی بود، بررسی شد. جلسه گذشته درباره اقسام حکم و شروطی که شهید صدر و عدهای دیگر برای تطبیق حدیث رفع ذکر کرده بودند، گفتگو شد. در بحث اقسام حکم از حیث تطبیق حدیث رفع، در تقسیم دوم عرض شد که اگر طبیعت ساریه یا به تعبیر دیگر، مطلق الوجود باشد مانند ...
| ||
9/11/1400/ بحث ما در فقه الحدیث حدیث رفع به بررسی تطبیق حدیث رفع به تکالیف عدمی و وجودی رسید. تکالیف عدمی مورد بحث واقع شد. تکالیف وجودی نیز گاهی به نحو مطلق الوجود یا طبیعت ساریه بود، و گاهی هم به نحو صرف الوجود. این نیز جلسه گذشته مورد بحث واقع شد. بحث در تطبیق حدیث رفع در وجوبات ضمنی بود. تقریبا بحث تمام شد و نتیجه این شد که برخلاف فرمایش محقق نائینی، مرحوم عراقی، شهید صدر و برخی دیگر از اصولیین، به نظر م...
| ||
10/11/1400/ بحث در فرمایش محقق نائینی در جریان حدیث رفع در احکام وضعی بود. ملخص فرمایش ایشان این بود که امور وضعی را میتوان به سه قسم تقسیم کرد: گاهی بحث در اسباب است، و گاهی در مسببات. مسببات نیز دو گونهاند: مسبباتی که از سنخ اعتبارات اصالیاند و اعتبارات محضه هستند مانند ملکیت و زوجیت؛ و مسبباتی که مثل طهارت و نجاستاند، طبق این مبنا که اینها واقعیاند که کشف عنها الشارع، آنطور که ایشان به مرحوم شیخ انصا...
| ||
11/11/1400/ بحث در تطبیق حدیث رفع در احکام وضعی بود. سه قسم حکم وضعی در کلام محقق نائینی مطرح شد: اسباب، مسببات اعتباری محض مانند ملکیت، و مسبباتی مثل طهارت و نجاست بنابر اینکه امور حقیقی باشند که کشف عنها الشارع. جریان حدیث رفع در اسباب و نیز در مسببات اعتباری محض مانند ملکیت و زوجیت، مورد بحث واقع شد، و نتیجه این شد که به نظر ما برخلاف نظر مرحوم نائینی، در هر دو قسم، حدیث رفع جاری است؛ لکن در قسم اول، در جا...
| ||
17/11/1400/ بحث در تطبیق حدیث رفع در احکام وضعی بود. در این مسأله، اصولیین چند گروه هستند.//1. کسانی بالاطلاق قائل به شمول حدیث رفع نسبت به احکام وضعی هستند، مگر اینکه برخی خصوصیات مأخوذ در حدیث رفع مانند امتنانی بودن نسبت به شخص و امت رعایت نشده باشد که مثالهای آن گذشت، و یا آنکه امری که بناست مرفوع شود، وضع و رفع آن به دست شارع نباشد. این شروط باید در تطبیق حدیث رفع حفظ شود. اگر این ملاحظات خاص نباشد، ظاهر...
| ||
18/11/1400/ بحث در فرمایشات صاحب منتقی بود که حدیث رفع در دو فقره خصوص اضطرار و اکراه، بر احکام وضعی تطبیق نمیشود، که البته این دو فقره و فقره «ما لایعلمون» از مهمترین فقرات حدیث رفع است. مختار ما این بود که علی القاعده حدیث رفع بر احکام وضعی تطبیق میشود. مگر آنکه در برخی از فقرات و موارد، قرینهای مثل خلاف منت بودن و غیره باشد که نتوان حدیث رفع را تطبیق کرد. مرحوم نائینی در مورد احکام وضعی جریان حدیث رفع ...
| ||
19/11/1400/ بحث در تطبیق حدیث رفع در احکام وضعی بود. سه قسم حکم وضعی در کلام محقق نائینی مطرح شد: اسباب، مسببات اعتباری محض مانند ملکیت، و مسبباتی مثل طهارت و نجاست بنابر اینکه امور حقیقی باشند که کشف عنها الشارع. جریان حدیث رفع در اسباب و نیز در مسببات اعتباری محض مانند ملکیت و زوجیت، مورد بحث واقع شد، و نتیجه این شد که به نظر ما برخلاف نظر مرحوم نائینی، در هر دو قسم، حدیث رفع جاری است؛ لکن در قسم اول، در جا...
| ||
23/11/1400/ بحث در روایت صحیحه بزنطی بود که مرحوم شیخ انصاری (أعلی الله مقامه) در رسائل برای تعمیم حدیث رفع نسبت به احکام وضعی، به آن استشهاد کرده است، زیرا دستکم ظاهر اولی روایت اینست که از «حلف بالطلاق و العتاق و صدقة ما یملک» سوال کرده است که «أیلزمه ذلک»؟ امام میفرمایند خیر، و برای آن به حدیث رفع استشهاد مینمایند. البته تعمیم حدیث رفع نسبت به احکام وضعی، نیاز به دقت کافی دارد. شاید کسانی که در وهله اول...
| ||
24/11/1400/ بحث در تعمیم حدیث رفع نسبت به احکام وضعی و استشهاد به صحیحه بزنطی برای این تعمیم بود. اشکالاتی که به این استشهاد وارد کردهاند، به نظر میرسد قابل دفع است، لذا روشن شد دلیلی در کار نیست که از ظهور روایت در استشهاد حقیقی به حدیث رفع، نسبت به رفع اکراه و رفع صحت یمین ـ نه رفع صحت طلاق و عتاق ـ دست برداریم....
| ||
25/11/1400/ پیشاپیش میلاد مسعود حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه را تبریک و تهنیت عرض میکنیم؛ و از خداوند متعال میخواهیم قلوب همه ما را به انوار معرفت و محبت خود و انوار معرفت و محبت اهل بیت، هر روز بیش از پیش منوّر بگرداند./در ایام بسیار مهم و گرانقدری واقع هستیم، بویژه ایام البیض که إن شاء الله توفیق عبادت داشته باشیم و اخوان خود را فراموش نکنیم. إن شاء الله که دعاهای شما در...
| ||
30/11/1400/ مسأله این بود که اگر حدیث رفع در مواردی مانند اضطرار و اکراه تطبیق شد و تکلیف رفع شد، آیا ملاک باقی است یا خیر؟ این بحث بسیار مهمی است و همانطور که ایشان فرموده است در جایجای فقه ثمره دارد؛ لذا ایشان به این بحث پرداخته است که ببینیم راهی برای استکشاف ملاک وجود دارد یا خیر./راه نخستی که ایشان پیمود این بود که از طریق دلالت امتنان در حدیث رفع، استدلال کنیم و بگوییم که مقتضای امتنان اینست که ملاک با...
| ||
1/12/1400/ بحث در فرمایش شهید صدر بود که آیا بعد از تطبیق حدیث و رفع وجوب، میتوان در این مورد که وجوب آن رفع شده است، استشکاف ملاک کرد، تا در نتیجه بتوان عبادتی را که با تحمل اضطرار و اکراه امتثال شده است، تصحیح کرد؟ برای مثال وجوب وضوی اضطراری رفع میشود، ولی اگر کسی اضطرار را تحمل کرد و وضو گرفت، وضوی او صحیح است یا خیر؟ عرض شد که این بحث بسیار مفید است./در کلام ایشان دو راه برای استکشاف ملاک مورد بحث واق...
| ||
2/12/1400/ بحث در کیفیت استکشاف ملاک در مواردی بود که وجوب رفع میشود، حال یا از باب دلیل عقلی مثل فقد قدرت یا از باب تطبیق حدیث رفع که محل بحث ما است. بحث منتهی به طریق سوم در استکشاف ملاک رسید که اگر امر در جایی ساقط شد، از طریق دلالت التزامی و یا چیزی که به اطلاق ماده معروف است ـ اگر یک طریق دیگری باشد که إن شاء الله بحث میکنیم ـ آیا راهی برای اثبات ملاک داریم یا خیر؟/در تقریر این بحث، باید دقیقا دلالت ا...
| ||
3/12/1400/ بحث در استکشاف ملاک بود. در مواردی که بوسیله حدیث رفع، حکمی برداشته میشود، آیا میتوان راهی برای کشف ملاک داشت؟ بحث منتهی به راه سوم شد که با تمسک به اطلاق خود خطابات حکمی که برداشته میشود، ملاک کشف شود. فرمایش محققینی که قائل به استکشاف ملاک هستند، ملاحظه شد. بحث به اینجا رسید که آیا در این موارد، دلالت التزامی در حجیت و اعتبار، تابع دلالت مطابقی است یا نه.//در این مسأله، محققین دو گروه شدند. ک...
| ||
14/12/1400/ بحث ما در امر چهارم راجع به استکشاف ملاک در حدیث رفع بود. آیا بعد از تطبیق حدیث رفع، ملاک حکم واقعی وجود دارد؟ نتیجه بحث این شد که دستکم از دو راه میتوان استکشاف ملاک کرد؛ و لذا در این بحث مهم، راهی برای تصحیح عملی که مورد رفع قرار میگیرد، در مانند وضو و امثال آن، وجود دارد. این نتیجه آثار مهمی در پی دارد....
| ||
15/12/1400/ بحث در این بود که آیا امتنان موجود در حدیث رفع، شخصی و استغراقی است، و اطلاق دارد به نحوی که هر کس که مثلا مضطر شد، مشمول حدیث رفع واقع میشود و از حیث امتنان تفاوتی ندارد که بر دیگری ضیقی وارد بشود یا خیر و یا بر دیگری امتنانی هست یا خیر؟ یک نظر این بود که این اطلاق به شکلی که ذکر شد، وجود دارد./نظر دوم این بود که امتنان به صورت مجموعی یا نوعی در امت لحاظ شده است. دیروز عرض شد که اگر بخواهیم به ن...
| ||
16/12/1400/ بحث در این بود که آیا امتنانی که از حدیث رفع استفاده میشود، استغراقی و برای هر شخص به نحو اطلاق است اعم از اینکه ضرر و ضیقی برای دیگری در پی داشته باشد یا خیر؛ و یا اینکه این امتنان به تعبیر برخی نوعی یا مجموعی است، و یا آنطور که ما این احتمال دوم را اصلاح کردیم، امتنان استغراقی است، ولی از قرینه استفاده میشود که نباید برخلاف امتنان نسبت به دیگری باشد./استظهار از روایت این احتمال اخیر بود. بحث د...
| ||
نسخه کمحجم |
||
22/12/1400/ بحث در این بود که رفعی که ظاهر حدیث رفع است، آیا بالاطلاق قابل تطبیق است ولو اینکه مستلزم ضیق بر دیگری باشد؛ یا اینطور نیست و مستظهر از روایت اینست که رفع، چون همراه با امتنان بر امت است، نباید مستلزم ضیق بر دیگری باشد. با تعابیر مختلف که اصلاح کردیم، نظر دوم را تقویت کردیم....
| ||
23/12/1400/ بحث ما در تتمه بحث امتنان در حدیث رفع بود. در کلمات بزرگان، این اثر برای این نکته یعنی امتنانیت حدیث رفع، ذکر شده بود که حدیث رفع در جایی که اضطرار و اکراه و غیره موجب وضع تکلیف یا ضیقی بر دیگری شود نیز جاری نیست، مانند باب ضمانات. البته جلسه گذشته کلمات برخی که فرموده بودند بحث ضمانات را به غیر این وجه نیز میتوان تمام کرد، ملاحظه کردیم، لکن تمام بودن آن وجه مشکل است. اصل مطلب اینست که در باب ضما...
| ||
24/12/1400/ فرمایش ایشان در نهایة الأفکار که تقریرات است، تقریبا صریح بود که حتی اگر فرض کنیم رفع امتنانی باشد کافی نیست، بلکه وضع آن باید خلاف امتنان باشد. بر این اساس، مواردی را از شمول حدیث رفع خارج میکند، از جمله در فقره «ما لایعلمون» نسبت به خود تکلیف واقعی که میگوید حدیث رفع تطبیق نمیشود که پیشتر هم فرموده بود. همچنین موارد اضطرار و نسیان و خطا و ما لایطیقون و امثال آن که به سوء اختیار و تقصیر حاصل ش...
| ||
18/02/1401/ بحث ما در تنبیهات حدیث رفع بود. تنبیه ششم بحث مهمی است که البته به صورت اجمال طی مباحث گذشته مکرر عرض شد، لکن یک جایی باید بحث مفصل و دقیق آن مطرح میشد. بحث اینست که حدیث رفع که احکام اضطرار و نسیان و خطا و مالایعلم و امثال آن را برمیدارد، کدام آثار را برمیدارد؟ آیا فقط آثار ذات و طبیعت در حال اضطرار برداشته میشود یعنی آیا آثار طبیعت، لابشرط از اضطرار و عدم اضطرار برداشته میشود؟ یا آثار خود ا...
| ||
19/02/1401/ بحث در این بود که آیا حدیث رفع، همانطور که احکام ثابت برای عناوین اولیه را در ظرف اضطرار و نسیان و خطا و .. رفع میکند، میتواند احکام ثابت برای عناوین ثانویه را نیز ـ یعنی همین عناوین ثانویه مذکور در حدیث رفع را ـ رفع کند یا خیر؟ برای مثال اگر حکمی برای نسیان در صلاة ثابت شد، حدیث رفع با فقره «رفع النسیان» میتواند این حکم ثابت برای نسیان را بردارد یا خیر؟ این بحث مهمی است، زیرا آثار متعددی در فق...
| ||
24/02/1401/ بحث در این بود که آیا حدیث رفع ـ که بنا شد همه آثار را رفع کند ـ فقط آثار مترتب بر ذوات افعال را در حال عروض نسیان و اضطرار و اکراه و اخوات آنها برمیدارد، یا اینکه علاوه بر اینها، آثار خود این عناوین ثانوی را نیز برمیدارد؟ بحث مهم و دشواری است./بسیاری از اعلام اینجا به این اکتفا کردهاند که حدیث رفع نمیتواند آثار مترتب بر عناوین ثانوی را هم بردارد. مرحوم شیخ به این تعبیر اکتفا کرده است که «ل...
| ||
25/02/1401/ بحث در این بود که در حدیث رفع، آیا آثار و احکام مترتب بر خود این عناوین ثانوی هم با حدیث رفع، برداشته میشود یا خیر؟ جلسات گذشته، بیان دقیقی از شهید صدر را بررسی کردیم، لکن به نظر ما سه اشکال به بیان ایشان وارد است. بیان ایشان مربوط به توجیه کلام مشهور و اشکال بر آن بود، که عرض کردیم این اشکال به وجوهی، وارد نیست....
| ||
26/02/1401/ بحث در این بود که آیا حدیث رفع، احکام ثابت برای عناوین ثانوی را هم برمیدارد یا خیر. استدلالی در کلام مرحوم آخوند و سایر محققان ملاحظه کردیم، و تعبیر عدم معقولیت هم درکلام شیخ بود که اگر بنا بر این باشد که حدیث رفع هم آثار احکام عناوین ثانویه را بردارد و هم احکام مترتب بر عناوین اولیه را بردارد، معقول نیست. در کلام شهید صدر به این بیانها، اشکال شد و پاسخ برخی از آنها مطرح شد....
| ||
27/02/1401/ تنبیه هفتم یا بحث هفتم درباره خصوص فقره «ما لایعلمون» در حدیث رفع است. این فقره ویژگیهایی دارد که آن را از فقرات دیگر متمایز میکند. بنا نیست تمام بحثهای پیشین را بر «ما لایعلمون» تطبیق کنیم. بنظر میرسد که لازم است سه نکته تاثیرگذار را مورد بررسی قرار دهیم. گرچه بسا که نکات دیگری هم وجود داشته باشد....
| ||
31/02/1401/ بحث در این بود که در حدیث رفع نسبت به فقره «ما لایعلمون»، خصائصی وجود دارد که در سایر فقرات نیست. در مسیر بحث به برخی از اینها اشاره شد و عرض شد که در محل خود، مورد بررسی قرار میگیرد. اگر بخواهیم تمام موارد اختلاف را بررسی کنیم، بحث طولانی میشود. بنا شد که سه نکته درباره فقره «ما لایعلمون» را به صورت جداگانه بحث کنیم....
| ||
1/03/1401/ بحث در حدیث رفع در فقره «ما لایعلمون» به اینجا رسید که آیا در این فقره نیز مانند سایر فقرات، این مطلب قابل طرح است که حدیث رفع، در ظرف جهل و شک، هم حکمی را که روی ذات رفته است برمیدارد و هم حکمی را که روی عنوان ثانوی جهل و «ما لایعلم» رفته است، یا اینکه اساسا اقتضا ندارد، چنانکه برخی در بحث اضطرار و نسیان و عناوین ثانویه، فرمودند؟./اگر چنین شمولی قابل تصویر است، آیا دچار همان اشکالی میشود که آنج...
| ||
2/03/1401/ بحثی در فقرات دیگر مثل اضطرار و نسیان واقع شد که آیا موضوع حدیث رفع در این فقرات، فقط احکام واقعی است یا شامل احکام ثانوی هم میشود که موضوعشان اضطرار و نسیان است؟ همین بحث، در فقره «ما لایعلمون» هم مطرح است. بحث این است که آیا فقط شک در حکم واقعی مورد حدیث رفع است و یا شک در احکام ظاهری هم میتواند موضوع حدیث رفع باشد؟ شک در احکام ظاهری یعنی شک در احکامی که موضوع آنها، «ما لایعلمون» و جهل و ش...
| ||
3/03/1401/ بحث در این بود که آیا در احکام ظاهری که ناظر به واقع هستند هم میتوان برائت جاری کرد یا خیر. عرض شد که سه کلام از شهید صدر در این زمینه وجود دارد: یکی به قلم خودشان است و دو کلام هم در تقریرات ایشان نقل شده است. در تقریرات مباحث که دوره اول بود، صراحتا جریان برائت از حکم ظاهری نفی میشود. البته الان بحث ما فقط در برائت است، اما بحث اشتغال و حکم ظاهری مستفاد از امارات و اصول تنزیلی را هم بحث کرده ا...
| ||
8/03/1401/ بحث در این بود که آیا حدیث رفع، بعد از فراغ از اینکه نسبت به احکام واقعی جاری است، نسبت به احکام ظاهری هم جاری است یا خیر. یعنی اگر شک در حرمت شرب تتن داشته باشیم، حدیث رفع جاری است، ولی اگر شک کنیم که در مورد حرمت شرب تتن یا حرمت دماء و نفوس، دلیل احتیاط خاصی آمده است، آیا باز هم حدیث رفع جاری است؟ به تعبیر دیگر هنگام شک در وجوب احتیاط در مورد خاصی، آیا حدیث رفع نسبت به این شک جاری است یا خیر؟...
| ||
9/03/1401/ بحث ما در فرمایشات شهید صدر در جریان برائت از احکام ظاهری مانند وجوب احتیاط در یک مورد خاص مثل دماء و فروج بود./ماحصل فرمایش ایشان این شد که بنا بر مسلک قوم در احکام ظاهری ـ که آن را مقصور به منجزیت واقع میدانند ـ جریان برائت از حکم ظاهری بیمعناست. وجه آن، به حسب آنچه در تقریرات بحوث آمده، اینست که منجَّزیت برای حکم ظاهری در اینصورت تصویر نمیشود. کار حکم ظاهری تنجیز واقع است؛ و خودش ملاک مستقل ...
| ||
10/03/1401/ پیش از ادامه بحث جلسه گذشته، لازم است نکتهای بیان شود. مراجعه مجددی به فرمایش شهید صدر در این بحث کردم که آیا ایشان برای احکام ظاهری مصلحت مستقلی قائل است یا خیر. ایشان، همانطور که جلسه قبل عرض شد، در اصل بحث جمع بین حکم ظاهری و واقعی، تصریح دارد که مصلحت حکم ظاهری فقط برای اهتمام در تحفظ بر واقع و غرض واقعی است. علاوه بر اینکه بر اساس آنچه خود ایشان در بحث جمع حکم ظاهری و واقعی فرمود، معلوم می...
| ||
16/03/1401/ بحث ما در اینکه آیا حدیث رفع در احکام ظاهری نیز جاری میشود یا خیر، تقریبا تمام شد. فرمایشات شهید صدر در دو تقریرات مباحث و بحوث بررسی شد. به نظر بنده از مجموع استدلالها در این بحث، فقط یک استدلال تمام است و آن اینکه با جریان حدیث رفع در حکم واقعی، جریان آن در حکم ظاهری لغو است؛ و اگر در حکم ظاهری جاری شود اما در حکم واقعی جاری نشود، باز هم از این جهت که تامینی نسبت به واقع نداریم، لغو است....
| ||
17/03/1401/ بحث در این بود که آیا ادله برائت و مخصوصا حدیث رفع شامل اوامر استحبابی و غیرالزامی هم میشود یا خیر. فرمایشی مرحوم آقای خویی در مصباح الاصول داشت که در آن قائل به تفصیل شد بین اوامر استحبابی استقلالی و اوامر استحبابی ضمنی. مراد ایشان از اوامر استحبابی ضمنی، اوامر استحبابی به نحو شرطی است. ایشان در اوامر استحبابی استقلالی، قائل به عدم جریان برائت شد، ولی در اوامر استحبابی شرطی، یعنی امر به آنچه شرط...
| ||
22/03/1401/ بحث در جریان برائت و تطبیق خصوص حدیث رفع در مستحبات بود. فرمایش مرحوم آقای خویی در این باب ملاحظه شد. ایشان قائل به تفصیل بود به این شکل که در مستحبات استقلالی، حدیث رفع جاری نیست، اما نسبت به شک در شرطیت و جزئیت در مستحب، حدیث رفع جاری است./فرمایش استاد را هم به حسب آنچه در تقریرات آمده بود، ملاحظه کردیم که قائل به جریان حدیث رفع در مستحبات استقلالی و شرطی بود. به نظر میآمد که نمیتوان جریان حدی...
| ||
23/03/1401/ بحث در این بود که آیا حدیث رفع، میتواند بر شک در مستحبات تطبیق شود یا خیر. بحث به فرمایش شهید صدر منتهی شد که در مستحبات اوامر احتیاطی طریقی قابل تصویر است، و بنابراین شمول حدیث رفع نسبت به این اوامر استحبابی هم تصویر میشود. در مباحث الأصول همینجا بحث را تمام کرد و فرمود ظاهر اینست که حدیث رفع جاری میشود، و برائت در اوامر استقلالی استحبابی تصویر میشود، گرچه در باب اشتراط بر خلاف مرحوم آقای خو...
| ||
24/03/1401/ بحث سندی حدیث رفع باقی مانده بود. در ضمن این بحث، برخی از بزرگان مباحث مهمی را طرح کردهاند که جا داشت به تفصیل بررسی کنیم. گرچه بر اساس مبنایی که اختیار کردیم، نیازی به این بحثها نیست، لکن این مباحث متضمن نکاتی است که برای مواضع دیگر نیز ثمر دارد، و از اینرو، جا داشت که بحث شود. با اینحال، امروز جلسه آخر امسال است و به مقدار ضروری به این بحث میپردازیم. ابتدا در مباحث سندی آنچه را که مبنای م...
| ||